داشتم تو اتوبان میرفتم دیدم یه بچه ای رو موتور خوابش برده بود و داشت می افتاد
باباش هم اصلا حواسش نبود
رفتم کنارش هر چقدر بوق میزدم نمی فهمید
آخرش رفتم جلوش و سرعتمو کم کردم تا ایستاد
بهش گفتم : پس چرا حواست به بچه ات نیس ؟؟؟
ی دفعه دو دستی زد تو سرشو گفت : اصغر پس ننه ت کوووووووو؟؟
از سرگرمی های دوران بچگیه ما بالا رفتن از رختخواب ها بود!!
خدا میدونه چند بار رختخوابها ریزش کردن و موندیم زیر آوار ؛
لذت صعود از این رختخوابها برابری میکرد با صعود به قله سبلان?.
خداییش لـــذت بـــردم کـــــــه میگــــم..
بعدش کتک کاری های مامانم آی میچسبید ،آی میچسبید!
هـــــــی روزگار یادش بخیر!
یادش بخیر یه بار به پسرخالم اس ام اس دادم
?حاجی شمارت پاک شده از گوشیم شمارتُ بفرست ?
بعد شمارشُ فرستاد برام
باورم نمی شد اینقدر خنگ باشه
به شمارهِ زنگ زدم دیدم اشتباهِ
هیچی دیگه بعدش رفتم تو فکر
یارو اومده تو پیج سهراب سپهری پست گذاشته:
?آقای سپهری من عاشق شما و شعراتونم شب ها با شعرهای شما
و چشم خیس به خواب میروم، چشمها را باید شست جور دیگر باید دید??
حالا تا اینجاش اشکال نداره ، دو روز بعدش کامنت گذاشته زیر پست خودش که:
?? آقای سپهری تورو خدااااااااااا جواب مرا بدهید حتی یک سلام
موندم این گوشی هفصد تومنیه رو نخرم یا اون نهصد تومنیه رو!
یه وقتایی هم اینقدر به آدم میگن تو باید محکم باشی تو باید محکم باشی?
بعد بابام داشت میباخت اسبشو یه خونه اضافی حرکت داد،
داداشم بهش گفت: بابا این اسبه، شتر نیست که.
بابام شطرنج رو ریخت به هم و گفت: پاشو برو گمشو پسره بی شعور
اگر احترام بزرگ کوچیکی حالیت میشد
این حرفارو نمیزدی همش تقصیر اون مامانته لوس بارت اورده
زن بیا تحویل بگیر این پسره لاتت رو:|
به دوستم پول دادم واسم یه شارژ بخره اس کنه،شب بهم اس داده:
▄▄▄▄▄▄▄
حال نداشتم خودت با ناخن بتراشش!!
دارم براش:|
دیشب یه پشه هی اذیت میکرد ,
پاشدم حشره کش رو برداشتم بزنم
یهو داداشم خیلی جدی:کصافط! چه غلطی میکنی؟!
گفتم نترس روی تو اثر نمیکنه!:))
گفت این پشه چند دقیقه پیش منو نیش زد الان خون من توی رگهاشه!
حکم بچمو داره! بکشیش میکشمت!
هیچی دیگه نذاشت بکشمش!:|
صبح بلند شده هی میگه ویـــزی رو ندیدی؟!
منم یادم رفته بود! حیران نگاش میکردم!
گفت بچمــو میگم!
خدایا بقیه هم داداش دارن:|
احساس میکنم روز انتقام نزدیکه?
امروز فرداس که هر نیم ساعت یه بار یخچالمون بیاد در اتاقو باز کنه
۵ دقیقه زل بزنه تو چشام و برگرده تو آشپزخونه
منم اصلن تحویلش نمی گیرم
دیروز بابام داشت با چاقو نایلون در مربا رو پاره می کرد، چاقو در رفت نزدیک بود دستشو ببره!
به شوخی بش گفتم پدر من شما دیگه از سنتون گذشته چاقو دستتون بگیرین! کار دست خودتون می دین! هروقت کاری داشتی بگین من براتون انجام بدم!طرف گاز هم دیگه نرین!
دیدم یه نگاه بهم کرد از اون نگاه خفنا! با خودم گفتم بدبخت شدم!
نصفه شبی ساعت ۲ اومده بود بالا سرم بیدارم کرده که پسرم من پرتقال میخام!!! بیا ?واسم پوست بکن که من به چاقو دست نزنم!!!
من: ؟
بابام: یا بگو غلط کردم یا پاشو دستاتو بشور اینو پوست بکن!!!
عالی بودددددددددددددددددددددددد
خنده بازار دااااااااااغ آخر هفته
مثل ها و حرف های خنده دار از مردم ایران
(نامه عاشقانه غضنفر به عشقش (طنز جالب
28639 بازدید
14 بازدید امروز
12 بازدید دیروز
48 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian